نقد رمان سلاخ‌خانه‌ی شماره‌‌ پنج»
 
✍ مهران داور 
 
کتاب سلاخ‌خانه‌ی شماره پنج» رمانی است پست‌مدرن و گروتسک که در تلفیق واقعیت و تخیل با چاشنی طنز به حقارت بشریٌت در تمامی زمان‌ها ومکان‌ها به روایت وقایع تاریخی، جنگی و اجتماعی می‌پردازد. 
قهرمان اثر، مسافری است که از زمانی به زمان‌های دیگر در گذشته، حال و آینده و به مکان‌های مختلفِ واقعی و تخیلی در خاطرات نویسنده کتاب در لفافه‌ای از طنز و در لایه‌های شکسته و بریده‌بریده اما باانسجام کافی و روان به حرکت می‌پردازد و مخاطب را با خود به این سو و آن سو می‌کشاند.
کورت ونه‌گات، در رمانش کل بشریًت را فارق از نژاد، کشور، زمان و مکان به نقد می‌کشد. به طنز کشیدن رمان از آن رو است که نویسنده، راهی جزخندیدن در رویارویی به واقعیت‌های بشرِ مفلوک، بی‌رحم و بی‌اندیشه نمی‌یابد. وی از مکتب اصالت وجود در پذیرش جبر زمانه، به رسم روزگار و همان‌گونه که هست، بهره می‌گیرد؛ زندگی همین است دیگر»، انسان تسلیم شرایط محیط اطراف خویش است. به نظر وی، آدم‌ها سواربر قطار سرنوشت بر روی ریل‌هایی که به ناکجاآباد می‌روند این سو و آن سو می‌شوند، بدون اینکه بخواهند یا بدانند که کجا می‌روند. آری، سرنوشت این‌چنین است: آدم‌ها همچون ساس‌هایی داخل گوی چسبناکی از کهربا گرفتار آمده‌اند، چون بشر چاره‌ای جز بودن» و وجود داشتن» ندارد و با اصالت وجودی احاطه، و بدون آنکه خود بخواهد به این دنیا پرتاب شده است و به حکم همین جبر، به موجودی همانند می‌شود که سرش داخل گویی فولادی قرارگرفته‌است که دو متر جلوتر از خود را بیشتر نمی‌بیند، چرا که انسان بسیار حقیر است چه آلمانی باشد، چه آمریکایی یا از هر کجای دیگری - هیچ فرقی نمی‌کند. 
ونه‌گات، عقاید ماتریالیستی خود را در کتاب به نمایش می‌گذارد: تا وقتی کسی زنده است با او کار داریم و می‌توانیم رفتارش را تحسین یا نکوهش کنیم، اما وقتی انسان بمیرد، دیگر هیچ‌کاری با او نیست.»، مرگ را جز تابش نوری بنفش، همهمه‌ای مختصر و سپس هیچ‌شدن» تصویر می‌کند و مردمی را که در مقابل مشکلات زندگی دست به دامان دعا وعبادت» می‌شوند تا آرامش یابند، دستاویز طنز خود قرار می‌دهد، چون به قول او انسان بلوغ نیافته است و آدم‌ها یا کودک» هستند یا سالمند» (والد)، اما هیچ‌گاه بالغ نیستند: انسان نیمی نوزاد است و نیمی سالمند.»، پس، از بشر ناامید می‌شود؛ او انسان را گرگ انسان می‌داند که هرجا و هر زمان فرصتی دست دهد به خشونت می‌پردازد. او که خود شاهد جنایات بی‌نظیر هموطنان آمریکایی خود در کشتار ۱۳۴۰۰۰ نفری شهر درسدن آلمان بوده، بین آدم‌ها مطلقاً تفاوتی نمی‌بیند و به نظرش در دنیا آدم بد، مضحک و یا نفرت‌انگیز پیدا می‌شود و ذات انسان را از بدی و خشونت مبرا نمی‌داند، همان‌گونه که به بمباران و کشتار جمعی مردم ژاپن با بمب اتمیِ آمریکایی‌ها اشاره می‌کند، گرچه این خود نمایانگر این است که آمریکایی‌ها بیش از هر ملت دیگری در نقد خود آزادند. 
ونه‌گات، بشر را به دروغگویی برای امیدوارکردن دیگران متهم می‌کند؛ روانپزشکی» را زیر سوال می‌برد و عامل مشکلات بشر را تمدن غرب می‌داند و بشر را به بی‌فکری و تهی‌بودن از معنای زندگی متهم می‌کند، بشر امروزی را موجودی بسیار سطحی‌نگر، شهوت‌پرست، مادی و مبتذل و جنسیت‌زده می‌خواند. هر چیز مبتذلی ارزشمند است و غیر از آن، نمادِعقب‌افتادگی»؛ او انسان را تقریباًاز هر نظر در حال سقوط می‌بیند به‌طوری‌که تحولات اقتصادی آمریکا را نیز باشعری طنز آلود به نقدمی‌کشد. آمریکاییان و متفقین همان رویکرد خشونت‌آمیزی را در جنگ وپس از آن داشتند که هیتلر و سران نازی؛ وهیچ فرقی بین آن‌ها نیست. وی فرزندآوری راظلمی بزرگ در حق آدمیانی می‌داند که متولد می‌شوند و مجبورند تا این دنیای دهشتناک را از نو تجربه کنند.
ونه‌گات گرچه رویکرد آخرامانی نسبت به زمین وانسان دارد، انجیل، مسیح وحواریون رابه طنز می‌کشد.
نویسنده به پیشگویی‌هایی می‌پردازد، منجمله اینکه آمریکا در آینده در جنگ با چین به بیست کشور کوچک تقسیم می‌شود تا بعد از آن برای صلح جهانی خطری ایجاد نکند و اینگونه به مخاطبان خود امید می‌دهد. تشکیل اتحادیه‌ اروپا نیز یکی دیگر از پیش‌گویی‌های اوبوده است.
قهرمان رمان، وقایع جنگ را که شاهدش بوده، نقل می‌کند و پس از جنگ در بیمارستان روانی بستری می‌شود. وی به خاطر تحمل فشار ناشی ازرفتار آدم‌ها، دنیای فضایی-تخیلی به نام ترالفامادور را در ذهنش می‌آفریندتا در مواجهه با واقعیت‌های جنگ به آن دنیای خیالی که ساکنانی نیک‌سرشت دارد، پناه برد. 
ونه‌گات به مخاطب توصیه می‌کند که بر چشمان خود عینک نقادی بزند تا جهان اطراف خود رابدون انکار وتحریف ببیند؛ همان‌گونه که هست.
کورت ونه‌گات در این رمان به خوبی از استعاره و کنایه، تشبیه و تشخص و روابط علت و معلولی و منطق در رمان‌نویسی استفاده کرده و از خود چهره‌ای ماندگار برجای گذاشته است.

نقد کتاب «چگونه رنج بکشیم»

نقد رمان «سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی پنج»

تحلیل گفتمان رادیویی

انسان ,بشر ,طنز ,  ,جنگ ,رمان ,است و ,او انسان ,انسان را ,بشر را ,از آن

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ترفند های کامپیوتر و وب مستندات شورای دانش آموزی دبیرستان نرجس طاقانک meelliib رسنو وب نوش پودرالوئه ورا شکیبا سروری دهم بلاگ کوماتسوکار مدار آبی